سیزدهم فروردین ماه هر سال، روز پایان جشنهای نوروزی است. در این روز، مردم بنا بر سنتی فرهنگی، از خانه ها بیرون می آیند و به دشت و صحرا و باغ می روند تا آخرین روز عید را در طبیعت، ودر کنار سبزه و گیاه و آب روان چشمه ها و جویبارها بگذرانند. این روز زیبا را، «روز طبیعت» نام گذاری کرده اند؛ روزی که باید در کنار بهره مندی از طبیعت زیبا و آب و هوای نیکو، بکوشیم آن را به زباله دانی همگانی تبدیل نسازیم و به همه نشان دهیم که «روز طبیعت» فقط یک شعار نیست؛ بلکه نشانه شعور بالای مردمی است که می خواهند سال های سال از این طبیعت زیبا بهره مند گردند.
بهانه ای برای با هم بودن
در این عصر جدید که همه جا را آلودگی های مختلف پر کرده، و ماشین و دود و سر و صدا همه جا هست، مردمان به دنبال لحظه ای برای آرامش و بهانهای برای دیدن همدیگر و با هم بودن هستند. شاید سیزدهم نوروز، تنها یک بهانه است؛ بهانه ای برای آشتی با طبیعت و به یاد زلالی آب، استواری کوه، و چشم نوازی درخت افتادن. از صبح زود، هر چند خانواده را میبینی که به خارج شهر میروند. در آن جا، خانواده ها با شور و نشاط و دستهدسته، در کنار آب و سبزه یا زیر درختان بساط خود را میگسترانند و همگی روز خوشی را پشت سر میگذارند
فرهنگ سازی
فرهنگ احترام به طبیعت را باید از کودکی آموخت و در بزرگسالی به کوچک ترها آموزش داد. (روز طبیعت)، فرصت بسیار مناسبی است تا این درس بزرگ را به فرزندانمان بیاموزیم. اگر کودکان یاد بگیرند که درختان، ریه های تنفسی زمین هستند و بدون آنها، حیات روی زمین رو به نابودی میرود، هیچ گاه به از بین رفتن طبیعت راضی نخواهند شد و فرهنگ سازی درست، میتوان عشق به طبیعت را در دل آنها کاشت،
در سالهای اخیر با تلاشهای انجمن و نهادهای خودجوش حفاظت محیط زیستی، مردم با درک بهتر و درستی این روز در شرق کوردستان را جشن میگیرند و بە طور قابل توجهی احترام و وفای خود بە طبیعت را نشان میدهند، مردم در این روز سبزەها و ماهیهایی کە در طول ایام عید در خانە نگەداشتە با خود بە طبیعت بردە و آنها بە دل چمنها و رودخانەها میسپارند.
بهار، رستاخیز طبیعت، زندگی ساز، دشمن مرگ و وسیله ای برای برانگیختن و همبستگی مردم از نو است. در زیباییهای طبیعت، میتوان عشق و زندگی را جستجو کرد. دوباره زیستن را با بهارش، دوباره سرودن را با قناری هایش و دوباره به منزل رسیدن را با آبشارهایش آغاز نمود. می توان از بلبل و گل، عشق و دلدادگی آموخت؛ با شبنم سحرگاهان، اشک ناامیدی را فراموش کرد؛ از شکوفه هایش لبخند آموخت؛ با امواج دریا، راز دل گفت؛ و زیبایی واقعی را با عکس مهتاب، در آب دید. ما همه به طبیعت زیبا، دست نخورده و بی پایان بدهکاریم.
روز سیزدەبدر دارای آیینهای ویژهای است که در درازای تاریخ پدید آمده است. از آن جمله میتوان آیینهای زیر را نام برد:
گرە زدن سبزە
پرتاب ١٣ عدد سنگ
سبە بە رود سپردن
پختن خوراکهای گوناگون بەویژە دولمە
واژەی سیزدەبدر
بسیاری معتقدند کەواژهی سیزدهبهدر بهمعنای (در کردن نحسی سیزده) است. اما وقتی به معانی واژهها نگاه کنیم برداشت دیگری از این واژه میتوان داشت. «در» بهجای «دره و دشت» میتواند جایگزین شود. بهعنوان مثال دهخدا، واژهی «در و دشت» را مخفف «دره و دشت» میداند.
چو هر دو سپاه اندرآمد ز جای
تو گفتی که دارد در و دشت پای
پس با نگاهی کلی میتوان گفت واژه (سیزدەبدر) بە معنای سیزدهم بەسوی در و دشت میباشد کە همان معنی بیرون رفتن و دردامان طبیعت سرکردن را میدهد.